منبرةلغتنامه دهخدامنبرة. [ م ُ ن َب ْ ب َ رَ ] (ع ص ) قصیدة منبرة؛ قصیده ٔ مهموزه . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). شعر وقصیده ٔ مهموز. (ناظم الاطباء). قصیده ٔ مهموزه ، یعنی قصیده ای که قافیت آن همزه است . (از اقرب الموارد).
منبریلغتنامه دهخدامنبری . [ مِم ْ ب َ ] (حامص ) منبر بودن : ای آنکه همتت چو کند خطبه ٔ علوگردون هفت پایه کندمیل منبری .ابوالفرج رونی (دیوان چ چایکین ص 114).|| (ص نسبی ) منسوب به منبر. واعظ.
منبورةلغتنامه دهخدامنبورة. [ مَم ْ رَ ] (ع ص ) قصائد منبورة؛ قصیده های مهموزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شعر وقصیده ٔ مهموز. (ناظم الاطباء). رجوع به منبرة شود.