خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منتخب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منتخب
/montaxab/
معنی
انتخابشده؛ برگزیده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
انتخابشده، برگزیده، زبده، صفوت، گزیده، مندوب، نخبه، نقاوه ≠ انتصابی
برابر فارسی
برگزیده
دیکشنری
adoptive, choice, chosen, elect, pick, picked, picking, select
-
جستوجوی دقیق
-
منتخب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] montaxab انتخابشده؛ برگزیده.
-
منتخب
واژگان مترادف و متضاد
انتخابشده، برگزیده، زبده، صفوت، گزیده، مندوب، نخبه، نقاوه ≠ انتصابی
-
منتخب
فرهنگ واژههای سره
برگزیده
-
منتخب
لغتنامه دهخدا
منتخب . [ م ُ ت َ خ َ ] (ع ص ) برگزیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برگزیده شده . (غیاث ) (آنندراج ). مختار. (اقرب الموارد). گزیده . بگزیده . گزین . دست گزین . انتخاب گشته . خیاره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ز فرزانگی رای تو منتخب وز آزادگی ر...
-
منتخب
لغتنامه دهخدا
منتخب . [ م ُ ت َ خ َ] (اِخ ) میر روح اﷲ. از شعرای کشمیر بود. از اوست :مبین ای بوالهوس بر چهره ٔ زردم به چشم کم که من خود را به اکسیر محبت کیمیا کردم .(از قاموس الاعلام ترکی ).
-
منتخب
لغتنامه دهخدا
منتخب . [ م ُ ت َ خ ِ ] (ع ص ) برگزیننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). آنکه برمی گزیند و پسند می کند بهترین چیزی را. (ناظم الاطباء). || بیرون کشنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
منتخب
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ خَ) [ ع . ] (اِمف .) برگزیده شده .
-
منتخب
دیکشنری فارسی به انگلیسی
adoptive, choice, chosen, elect, pick, picked, picking, select
-
منتخب
دیکشنری عربی به فارسی
برگزيدن , انتخاب کردن , برگزيده منتخب
-
منتخب
دیکشنری فارسی به عربی
اختيار , مختار
-
واژههای مشابه
-
علی منتخب
لغتنامه دهخدا
علی منتخب . [ ع َ ی ِ م ُ ت َ خ ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن ارسلان بن محمد منتخب . مکنی به ابوالحسن . ادیب و نویسنده و شاعر بود. وی به عراق سفر کرد و در سال 536 هَ . ق . در واقعه ٔ خوارزمشاهی در مرو کشته شد. او راست : تعلةالمشتاق الی ساکنی العراق . (از معج...
-
برگزیده منتخب
دیکشنری فارسی به عربی
منتخب
-
chosen related key attack
حملۀ کلیدمرتبط منتخب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] حملهای به فرانمای کلید که در آن مهاجم با انتخاب رابطۀ بین چند کلید و دسترسی به توابع رمزگذاری متناظر در پی یافتن کلید است
-
base free flow speed
سرعت جریان آزاد منتخب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سرعت جریان آزادی که راننده با در نظر گرفتن شرایط راه انتخاب میکند