خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منتر کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منتر کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أذاعَ
-
واژههای مشابه
-
بارن منتر
لغتنامه دهخدا
بارن منتر. [ ] (اِخ ) کلمه ای است هندی که بر یکی از جهات اطلاق می شده است . (ماللهند چ لیپزیک 1925 ص 250 س 1).
-
بایب منتر
لغتنامه دهخدا
بایب منتر. [ ی َ م َ ت َ ] (اِ مرکب ) یکی از دعاهایی که برهمن ها در عبادتگاه خوانند و از آن جمله است بارن منترو بایب منتر و سوم منتر. (از ماللهند بیرونی ص 250).
-
منتر کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
fool
-
منتر کردن /شدن
لهجه و گویش تهرانی
معطل یا سرگردان شدن
-
منتر کردن (خودمانی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
rag
-
جستوجو در متن
-
أذاعَ
دیکشنری عربی به فارسی
منتر کرد , اعلام کرد , علني کرد , فاش کرد , افشا کرد , برملا کرد , پخش کرد
-
تر کردن
لغتنامه دهخدا
تر کردن . [ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خیسانیدن و سرشتن چیزی به چیزی . (آنندراج ). نم کردن و خیساندن و آب دادن . (ناظم الاطباء) : و سماق و عدس و گل سرخ اندر گلاب تر کنند و بدان گلاب مضمضه کنند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).همه را یک شبانه روز اندر آب باران تر ک...