خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منزلگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منزلگاه
/manzelgāh/
معنی
۱. جای فرود آمدن.
۲. جایی که مسافران در آن فرود آیند؛ کاروانسرا.
〈 منزلگاه کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] اقامت کردن: ◻︎ هرکجا دیدی آبخورد و گیاه / کردی آنجا دوهفته منزلگاه (نظامی۴: ۶۹۰).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
abode, home
-
جستوجوی دقیق
-
منزلگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] manzelgāh ۱. جای فرود آمدن.۲. جایی که مسافران در آن فرود آیند؛ کاروانسرا.〈 منزلگاه کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] اقامت کردن: ◻︎ هرکجا دیدی آبخورد و گیاه / کردی آنجا دوهفته منزلگاه (نظامی۴: ۶۹۰).
-
منزلگاه
لغتنامه دهخدا
منزلگاه . [ م َ زِ ] (اِ مرکب ) کاروانسرا و جایی که در آن مسافر منزل می کند. (ناظم الاطباء). جایی که مسافران و کاروانیان در آن فرودآیند. منزلگه : بیرون از وی منزلگاه کاروان است . (حدود العالم ).ناقه ره می راند بیجا سوی منزلگاه خویش ساربان در ره حدی م...
-
apartment hotel
منزلگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اقامتگاهی دارای کاشانههای متعدد برای اقامت مسافران و مهمانان و پذیرایی از آنها متـ . هتلآپارتمان
-
منزلگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِ.) جای فرود آمدن ، منزل .
-
منزلگاه
لهجه و گویش تهرانی
محل فرود
-
منزلگاه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
abode, home
-
منزلگاه
دیکشنری فارسی به عربی
قبة
-
واژههای مشابه
-
کاروانسرا و منزلگاه
فرهنگ گنجواژه
اقامتگاه مسافران.
-
واژههای همآوا
-
منزل گاه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
stage
-
جستوجو در متن
-
هتلآپارتمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← منزلگاه
-
سرمنزل
لهجه و گویش تهرانی
منزلگاه
-
hohe loop
روانشناسی
حلقه منزلگاه