لغتنامه دهخدا
نطیح . [ ن َ ] (ع ص ) بز نر که به سرون زدن بمیرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گوسپند نری که به سرون زدن مرده باشد. (ناظم الاطباء). منطوح . (المنجد). که بر اثر نطح [ شاخ زدن ] مرده باشد. (از اقرب الموارد) (از المنجد). و تأنیث آن نطیحة است . (از متن اللغة) (اقرب الموارد). رجوع