منعمیتلغتنامه دهخدامنعمیت . [ م ُ ع ِ می ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) بخشندگی . (ناظم الاطباء). منعم بودن . رجوع به منعم شود.
منعمدلغتنامه دهخدامنعمد. [ م ُ ع َ م ِ ] (ع ص ) بر ستون ایستاده شونده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بر ستون پشت داده و تکیه کرده . (ناظم الاطباء). رجوع به انعماد شود.