منویاتلغتنامه دهخدامنویات .[ م َن ْ وی یا ] (ع ص ، اِ) ج ِ منویة. قصدها. نیتها. نیت شده ها. مقاصد. رجوع به منوی و منویة و نیت شود.
منواثلغتنامه دهخدامنواث . [ م َن ْ ] (اِخ ) شهرکی است در سواحل شام در نزدیکی عکا. (معجم البلدان ) (از انساب سمعانی ) (از لباب الانساب ).
منواثیلغتنامه دهخدامنواثی . [ م َن ْ ] (ص نسبی ) منسوب به منواث است که از قراء اعمال عکا میباشد و از آنجاست ابوعبداﷲ احمدبن عطأبن احمدبن محمدبن عطاء رودباری منواثی ، شیخ صوفیه . (لباب الانساب ) (الانساب سمعانی ).
منویةلغتنامه دهخدامنویة. [ م َن ْ وی ی َ ] (ع ص ) تأنیث منوی . ج ، منویات . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منوی و منویات شود.
اظهارلغتنامه دهخدااظهار. [ اِ ] (ع مص ) آشکارا کردن . (ترجمان ترتیب عادل ص 14) (مؤید الفضلاء) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). پیدا نمودن و ظاهر کردن . (فرهنگ نظام ). فاش کردگی . آشکارکردگی . (ناظم الاطباء). پیدا کردن . (غیاث از منتخب ). بازنمودن . (