مهاجرینلغتنامه دهخدامهاجرین . [ م ُ ج ِ ] (اِخ ) گروهی که با حضرت محمد(ص ) از مکه به سوی مدینه هجرت کردند : و السابقون الاولون من المهاجرین و الانصار و الذین اتبعوهم باحسان ... (قرآن 100/9). و رجوع به هجرت و هجرتان و انصار شود.
مهاجرینلغتنامه دهخدامهاجرین . [ م ُ ج ِ ] (اِخ ) گروهی که معمودیه و قربان و هدایا را معتقدند و آنان را اعیادی است و در عبادتگاه خویش گاو و گوسفند و خوک قربانی کنند و زنان را از صحبت ائمه ٔ خویش مانع نشوند، اما نکاح ناشایسته را زشت دانند. (ابن الندیم ).
مهاجرونلغتنامه دهخدامهاجرون . [ م ُ ج ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مهاجر (در حالت رفعی ). مهاجرین . رجوع به مهاجرین شود.
مهاجرانلغتنامه دهخدامهاجران . [ م ُ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان با 5200 تن سکنه . محصول آن غلات ، لبنیات و انگور است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
مهاجران خاکلغتنامه دهخدامهاجران خاک . [ م ُ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش سربند شهرستان اراک با 499 تن سکنه . محصول آن غلات ، چغندر قند، قلمستان و انگور است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
مهاجران کمرلغتنامه دهخدامهاجران کمر. [ م ُ ج ِ ک َم َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کزاز بالای بخش سربند شهرستان اراک ، در 18هزارگزی شمال آستانه و 3هزارگزی راه عمومی با 5820 تن سکنه . محصول آن چغندر قن
مهاجرونلغتنامه دهخدامهاجرون . [ م ُ ج ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مهاجر (در حالت رفعی ). مهاجرین . رجوع به مهاجرین شود.