لغتنامه دهخدا
قت . [ ق َت ت ] (ع مص ) بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ): قت ّ خشب ؛ برید آن را.(از ناظم الاطباء). قت ّ ثوب ؛ برید آن را. (از اقرب الموارد). || کم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): قت ّ چیزی ؛ تقلیل آن . (از اقرب الموارد). || اندک اندک فراهم کردن . (منتهی الار