مواجههلغتنامه دهخدامواجهه .[ م ُ ج َ هََ / ج ِ هَِ ] (از ع ، اِمص ) مواجهت . مواجهة. روبارویی و مقابل و مقابله . (ناظم الاطباء). رودررویی . روبرویی . مقابله . (یادداشت مؤلف ) : ثنا و طال بقا هیچ فائده نکندکه در مواجهه گویند راکب
مواجهةلغتنامه دهخدامواجهة. [ م ُ ج َ هََ ] (ع مص ) روبارویی کردن . (منتهی الارب ). روباروی شدن با کسی و قرار دادن روی خود را با روی آن . (ناظم الاطباء). با هم روبرو شدن . (غیاث ) روبارو شدن . (آنندراج ). مقابله . (المصادر زوزنی ). روی به روی کسی قرار دادن . (از اقرب الموارد). و رجوع به مواجهه ش
مواجهةًلغتنامه دهخدامواجهةً. [ م ُ ج َ هََ تَن ْ ] (ع ق ) به طور روبارویی . (ناظم الاطباء). رودررویی . رویارویی .در حال روبروشدگی : پس میثاقی که ... مواجهةً و مشافهةً بر زبان راندند. (تاریخ غازانی ص 54).
بالمواجهةلغتنامه دهخدابالمواجهة. [ بِل ْ م ُ ج َ هََ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + ال + مواجهة) مواجهةً. بطور مواجهه . حضوراً. روبروی . (ناظم الاطباء). و رجوع به مواجهة شود.
مواجههلغتنامه دهخدامواجهه .[ م ُ ج َ هََ / ج ِ هَِ ] (از ع ، اِمص ) مواجهت . مواجهة. روبارویی و مقابل و مقابله . (ناظم الاطباء). رودررویی . روبرویی . مقابله . (یادداشت مؤلف ) : ثنا و طال بقا هیچ فائده نکندکه در مواجهه گویند راکب
مواجههلغتنامه دهخدامواجهه .[ م ُ ج َ هََ / ج ِ هَِ ] (از ع ، اِمص ) مواجهت . مواجهة. روبارویی و مقابل و مقابله . (ناظم الاطباء). رودررویی . روبرویی . مقابله . (یادداشت مؤلف ) : ثنا و طال بقا هیچ فائده نکندکه در مواجهه گویند راکب
بمواجههلغتنامه دهخدابمواجهه . [ ب ِ م ُ ج َ / ج ِ هََ / هَِ ] (ق مرکب ) (از: ب + مواجهه ) حضوراً. روبرو. (ناظم الاطباء).
حد مجاز مواجههpermissible exposure limit, PELواژههای مصوب فرهنگستانبیشینة غلظت یک مادة شیمیایی یا مقدار یک عامل فیزیکی زیانبار که یک شخص میتواند در میانگین زمانی هشت ساعت در معرض آن قرار گیرد