مواجهۀ انباشتیcumulative exposureواژههای مصوب فرهنگستانمجموع دفعاتی که یک اندامگان در مدتی معین با یک مادۀ شیمیایی تماس پیدا میکند
مواجههلغتنامه دهخدامواجهه .[ م ُ ج َ هََ / ج ِ هَِ ] (از ع ، اِمص ) مواجهت . مواجهة. روبارویی و مقابل و مقابله . (ناظم الاطباء). رودررویی . روبرویی . مقابله . (یادداشت مؤلف ) : ثنا و طال بقا هیچ فائده نکندکه در مواجهه گویند راکب
مواجهةلغتنامه دهخدامواجهة. [ م ُ ج َ هََ ] (ع مص ) روبارویی کردن . (منتهی الارب ). روباروی شدن با کسی و قرار دادن روی خود را با روی آن . (ناظم الاطباء). با هم روبرو شدن . (غیاث ) روبارو شدن . (آنندراج ). مقابله . (المصادر زوزنی ). روی به روی کسی قرار دادن . (از اقرب الموارد). و رجوع به مواجهه ش
مواجهةًلغتنامه دهخدامواجهةً. [ م ُ ج َ هََ تَن ْ ] (ع ق ) به طور روبارویی . (ناظم الاطباء). رودررویی . رویارویی .در حال روبروشدگی : پس میثاقی که ... مواجهةً و مشافهةً بر زبان راندند. (تاریخ غازانی ص 54).