مواضعلغتنامه دهخدامواضع. [ م َ ض ِ ] (ع اِ) ج ِ موضع به معنی جای . (آنندراج ) (اقرب الموارد) (دهار) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن جرجانی ص 96). || جایها و محلها و قریه ها. (ناظم الاطباء). ج ِ موضع. جایگاهها. محلها. موقعها. موردها. مطلق مکانها
موادعلغتنامه دهخداموادع . [ م َ دِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ میدع . (اقرب الموارد). ج ِ میدع به معنی جامه ٔ کهنه . (آنندراج ). و رجوع به میدع شود. || ج ِ میدعة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به میدعة شود. || ج ِ مودع . (یادداشت مؤلف ).
موادةلغتنامه دهخداموادة. [ م ُ وادْ دَ ] (ع مص ) دوستی کردن با کسی . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). وداد. با یکدیگر دوستی داشتن . (ترجمان القرآن جرجانی ص 96). مُحابَّه . (یادداشت مؤلف ).
مواضیعلغتنامه دهخدامواضیع. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ موضوع . (منتهی الارب ) (یادداشت مؤلف ). رجوع به موضوع شود.
مؤایدةلغتنامه دهخدامؤایدة. [ م ُ آ ی َ دَ ] (ع مص ) قوت و نیرو دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مواضعاتلغتنامه دهخدامواضعات . [ م ُ ض َ ] (ع اِ) ج ِ مواضعة. (ج ِ مواضعت و مواضعه ) به معنی قرارها و قرار نهادن ها و موافقتها و سازواریها و نهادنیها و قراردادها. (یادداشت مؤلف ). قراردادها و گفتگویهای با هم . (ناظم الاطباء) : بوسهل زوزنی بود در آن میانه ، کار و بار همه و
مواضعتلغتنامه دهخدامواضعت . [ م ُ ض َ / ض ِ ع َ ](از ع ، اِمص ، اِ) مواضعة. (ناظم الاطباء). قرارگذاری . قرارداد. قراردادی متضمن شروط خاص و تعهدات معین . عهد. پیمان . قولنامه . مواضعه . (از یادداشت مؤلف ). ورجوع به مواضعه شود : گفت پس نس
مواضعخانلغتنامه دهخدامواضعخان . [ م َ ض ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش ورزقان که در قسمت جنوب بخش واقع شده و از شمال به دهستان اوزمدل و از جنوب به دهستان مهران رود و از خاور به دهستان بدوستان و از باختر به دهستان رودقات محدود می باشد. آب و هوای آن نسبتاً معتدل و آب دیه های آن همگی
مواضعهلغتنامه دهخدامواضعه . [ م ُ ض َ ع َ / ض ِ ع ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) مواضعة. مواضعت . قرارداد و شرکت با هم . آگاهی از رای یکدیگر و همرایی و گفتگوی با هم . (ناظم الاطباء). موافقت در امری . نهادن بر... بر چیزی با یکدیگرسازواری و موافقت نمودن . با یکدیگر قرار
مواضعةلغتنامه دهخدامواضعة. [ م ُ ض َ ع َ ] (ع مص )باهمدیگر گرو بستن . (از منتهی الارب ). گرو بستن با کسی . (ناظم الاطباء). با کسی گرو بستن . (تاج المصادر بیهقی ). || متارکه کردن خرید و فروخت را. (ناظم الاطباء). ماندن خرید و فروخت با هم . || بر چیزی موافقت و سازواری نمودن و قرار دادن . (منتهی ال
خط ترک مخاصمهArmistice Demarcation Line, ADLواژههای مصوب فرهنگستانخطی که نیروهای متخاصم پس از متارکه یا آتشبس از آنجا به مواضع خود عقبنشینی میکنند
مواضعاتلغتنامه دهخدامواضعات . [ م ُ ض َ ] (ع اِ) ج ِ مواضعة. (ج ِ مواضعت و مواضعه ) به معنی قرارها و قرار نهادن ها و موافقتها و سازواریها و نهادنیها و قراردادها. (یادداشت مؤلف ). قراردادها و گفتگویهای با هم . (ناظم الاطباء) : بوسهل زوزنی بود در آن میانه ، کار و بار همه و
مواضعتلغتنامه دهخدامواضعت . [ م ُ ض َ / ض ِ ع َ ](از ع ، اِمص ، اِ) مواضعة. (ناظم الاطباء). قرارگذاری . قرارداد. قراردادی متضمن شروط خاص و تعهدات معین . عهد. پیمان . قولنامه . مواضعه . (از یادداشت مؤلف ). ورجوع به مواضعه شود : گفت پس نس
مواضعخانلغتنامه دهخدامواضعخان . [ م َ ض ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش ورزقان که در قسمت جنوب بخش واقع شده و از شمال به دهستان اوزمدل و از جنوب به دهستان مهران رود و از خاور به دهستان بدوستان و از باختر به دهستان رودقات محدود می باشد. آب و هوای آن نسبتاً معتدل و آب دیه های آن همگی
مواضعهلغتنامه دهخدامواضعه . [ م ُ ض َ ع َ / ض ِ ع ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) مواضعة. مواضعت . قرارداد و شرکت با هم . آگاهی از رای یکدیگر و همرایی و گفتگوی با هم . (ناظم الاطباء). موافقت در امری . نهادن بر... بر چیزی با یکدیگرسازواری و موافقت نمودن . با یکدیگر قرار
مواضعةلغتنامه دهخدامواضعة. [ م ُ ض َ ع َ ] (ع مص )باهمدیگر گرو بستن . (از منتهی الارب ). گرو بستن با کسی . (ناظم الاطباء). با کسی گرو بستن . (تاج المصادر بیهقی ). || متارکه کردن خرید و فروخت را. (ناظم الاطباء). ماندن خرید و فروخت با هم . || بر چیزی موافقت و سازواری نمودن و قرار دادن . (منتهی ال