موامرةلغتنامه دهخداموامرة. [ م ُ م َ رَ ] (ع مص ) لغت ردی است در مؤامرة. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به مؤامرة شود.
موامرةدیکشنری عربی به فارسیتوطله , دسيسه , نقشه خيانت اميز , نقشه , طرح , موضوع اصلي , قطعه , نقطه , موقعيت , نقشه کشيدن , طرح ريزي کردن , توطله چيدن
مؤامرهلغتنامه دهخدامؤامره . [ م ُ آ م َ رَ / م ِ رِ ] (از ع ، اِمص ) با کسی مشورت نمودن . (غیاث ). مشاورت . (از المصادر زوزنی ). مؤامرة. مؤامرت . مشاوره . مشاورت . سگالیدن . سگالش . رای زنی . رای زدن با. (یادداشت مؤلف ) : تصور باید ک
مؤامرةلغتنامه دهخدامؤامرة. [ م ُ آ م َ رَ ] (ع مص ) مشاورت کردن ، و موامرة در این معنی لغت ردی است . (منتهی الارب ). مشاورت کردن . (آنندراج ). مشورت کردن با کسی در کار خود. (ناظم الاطباء). مشاورة. (دهار). || تبانی و توطئه در امری . || (اصطلاح فقهی ) به امر شخص ثالثی رجوع کردن است . متعاملین می
مؤامرةلغتنامه دهخدامؤامرة. [ م ُ آ م َ رَ ] (ع مص ) مشاورت کردن ، و موامرة در این معنی لغت ردی است . (منتهی الارب ). مشاورت کردن . (آنندراج ). مشورت کردن با کسی در کار خود. (ناظم الاطباء). مشاورة. (دهار). || تبانی و توطئه در امری . || (اصطلاح فقهی ) به امر شخص ثالثی رجوع کردن است . متعاملین می