موامیسلغتنامه دهخداموامیس . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مومسة به معنی زن تبهکار. (آنندراج ) (منتهی الارب ). رجوع به مؤمسه شود.
مومسلغتنامه دهخدامومس . [ م ُ وَم ْ م َ ] (ع ص ) شتر هنوز ریاضت نایافته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
مومسدیکشنری عربی به فارسیقايقي که با قلا ب ماهي ميگيرد , قلا ب انداز , دزد , جيب بر , فاحشه , فاحشه شدن , براي پول خود را پست کردن
مومسةلغتنامه دهخدامومسة. [ م ِ س َ ] (ع ص ) زن تباهکار. ج ، مومسات ، موامیس . (منتهی الارب ، ماده ٔ وم س ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).