لغتنامه دهخدا
ماخور. (ع اِ) مأخوذ از می خور فارسی بمعنی خرابات . (از ناظم الاطباء). معرب می خوار یا آنکه عربی و مشتق از «مخرت السفینة» می باشد بدان جهت که مردم آمد و رفت مینمایند. ج ، مواخر و مواخیر. (از منتهی الارب ). خرابات . ج ، مواخیر. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (از زمخشری ). || مج