مودبانهدیکشنری فارسی به انگلیسیde rigueur, civilly, courteously, decent, gracefully, suave, politely, punctilious, punctiliously, respectful, respectfully, suavely
مؤدبانهلغتنامه دهخدامؤدبانه . [ م ُ ءَدْ دَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) به طور ادب و خوشرویی و باملاطفت . (ناظم الاطباء). همراه با ادب و تربیت و نزاکت : درخواست او را مؤدبانه رد کرد؛ به من جواب مؤدبانه داد.
مؤدبانهلغتنامه دهخدامؤدبانه . [ م ُ ءَدْ دَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) به طور ادب و خوشرویی و باملاطفت . (ناظم الاطباء). همراه با ادب و تربیت و نزاکت : درخواست او را مؤدبانه رد کرد؛ به من جواب مؤدبانه داد.