مؤسسةلغتنامه دهخدامؤسسة. [ م ُ ءَس ْ س ِ س َ ] (ع ص ) تأنیث مؤسس . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مؤسس شود. || (اِ) بنگاه . (لغات فرهنگستان ). بنیاد. سازمان . نهاد. واحد: مؤسسه ٔ اجتماعی ، نهاد اجتماعی . مؤسسه ٔ بانکی . مؤسسه ٔ آبیاری . (از یادداشت مؤلف ).
موسسةدیکشنری عربی به فارسیتاسيس , استقرار , تشکيل , بنا , برقراري , بنگاه , موسسه , دسته کارکنان , برپايي , بنياد , شالوده , تاسيس قضايي , اصل حقوقي , رسم معمول , عرف , نهاد
خیریةلغتنامه دهخداخیریة. [ خ َ ری ْ ی َ ] (ص نسبی ) نیکو. خوب . صحیح . خیریت .- اعمال خیریه ؛ اعمال نیک .- امور خیریه ؛ کارهای نیک .- مؤسسه ٔ خیریه ؛ مؤسسه یا جمعیتی متشکل برای اعانت مساکین .
شیر و خورشید سرخلغتنامه دهخداشیر و خورشید سرخ . [ رُ خوَرْ / خُرْ دِ س ُ ](اِخ ) سازمانی خیریه در ایران قبل از انقلاب اسلامی ، وابسته به صلیب سرخ جهانی که بجای علامت صلیب نشان شیر و خورشید ایران را برگزیده بود. شیر و خورشید سرخ ایران که بر طبق مقررات بین المللی مربوط به
کابللغتنامه دهخداکابل . [ ب ُ ] (اِخ ) شهر مهم و پایتخت افغانستان در 43درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 69 درجه و 13 دقیقه ٔ طول شرقی ، در <span class="hl" dir="l