موسونةلغتنامه دهخداموسونة. [ م َ ن َ ] (ع ص ) زن سست کسل مند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
موشانهفرهنگ فارسی عمیدهمچون موش؛ مانند موشان: ( همچو نخلی برنیارد شاخها / کرده موشانه زمین سوراخها (مولوی: ۶۷۴).