پردیس موضوعی،پارک موضوعیtheme parkواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی که جاذبة اصلی آن موضوعی تاریخی یا علمی یا هنری یا ادبی است
موضوعلغتنامه دهخداموضوع . [ م َ ] (ع ص ، اِ) مرد زیان زده در تجارت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد زیان کرده در تجارت . (ناظم الاطباء). || شتری که بر سر خود بی شبان و راعی چرا کند و به شب به خانه بازآید. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).- بعیر حسن الموضوع
مودوعلغتنامه دهخدامودوع . [ م َ ] (ع اِمص ) آرامش و سکینه و وقار. || (ص ) فرس مودوع ؛ اسب آسوده زیست وآسایش جوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
موضوعلغتنامه دهخداموضوع . [ م َ ] (ع مص ) وضع. موضع. نهادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بنهادن .(تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به وضع و موضع شود. || سبک و تیزرو گردیدن شتر. (منتهی الارب ).
موضوعیلغتنامه دهخداموضوعی . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به موضوع . آنچه به موضوع منسوب و مربوط است .- ترتیب موضوعی ؛ ترتیبی که اساس آن بر موضوع و محتوای کتابها و نشریات باشد.- فهرست موضوعی ؛ فهرستی که از روی موضوع کتابها فراهم آمده است .
حراج بیناارزشیaffiliated value auction model,interdependent-value auctionsواژههای مصوب فرهنگستانحراجی دربردارندة الگوهای ارزشخصوصی و ارزشمشترک که براساس آن ارزشگذاری هر فرد از موضوع حراج خصوصی است، اما تحتتأثیر ارزشگذاری دیگر خریداران نیز قرار دارد
شخصلغتنامه دهخداشخص . [ ش َ ] (ع اِ) کالبد مردم و جز آن و تن او. (منتهی الارب ). در لغت فقط بر جسم اطلاق گردد. (از اقرب الموارد). جسم . هیکل . اندامهای آدمی بتمامه : غذای روح سماع است و آن شخص نبیدخوشا نبید کهن به اسماع طبعگشای . فرخی .</
موضوعلغتنامه دهخداموضوع . [ م َ ] (ع ص ، اِ) مرد زیان زده در تجارت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد زیان کرده در تجارت . (ناظم الاطباء). || شتری که بر سر خود بی شبان و راعی چرا کند و به شب به خانه بازآید. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).- بعیر حسن الموضوع
موضوعلغتنامه دهخداموضوع . [ م َ ] (ع مص ) وضع. موضع. نهادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بنهادن .(تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به وضع و موضع شود. || سبک و تیزرو گردیدن شتر. (منتهی الارب ).
موضوعدیکشنری عربی به فارسیزيرموضوع , مبتدا , موکول به , درمعرض گذاشتن , موضوع , مطلب , مقاله , فرهشت , انشاء , ريشه , زمينه , مدار , نت , شاهد , مبحث , عنوان , سرفصل , ضابطه
موضوعفرهنگ فارسی عمید۱. مطلبی که دربارۀ آن بحث میشود.۲. سوژه.۳. (صفت) [قدیمی] گذاردهشده؛ نهادهشده.۴. (صفت) [قدیمی] ساختهشده.
حدیث موضوعلغتنامه دهخداحدیث موضوع . [ ح َ ث ِ م َ / مُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از دوازده قسم حدیث ضعیف . رجوع به حدیث شود.
موضوعلغتنامه دهخداموضوع . [ م َ ] (ع ص ، اِ) مرد زیان زده در تجارت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد زیان کرده در تجارت . (ناظم الاطباء). || شتری که بر سر خود بی شبان و راعی چرا کند و به شب به خانه بازآید. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).- بعیر حسن الموضوع
موضوعلغتنامه دهخداموضوع . [ م َ ] (ع مص ) وضع. موضع. نهادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بنهادن .(تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به وضع و موضع شود. || سبک و تیزرو گردیدن شتر. (منتهی الارب ).
ذات الموضوعلغتنامه دهخداذات الموضوع . [ تُل ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) صغری . صغرای قیاس . مقابل ذات المحمول ، کبری .