خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موقوفات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
موقوفات
/mo[w]qufāt/
معنی
= موقوفه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
موقوفات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مَوقوفات، جمعِ موقوفَة] (حقوق، فقه) mo[w]qufāt = موقوفه
-
موقوفات
لغتنامه دهخدا
موقوفات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ موقوفة. (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء). رجوع به موقوفة شود. || هرچیز که در راه خدا وقف شده باشد. موقوفه ها. (ناظم الاطباء). و رجوع به موقوفه شود.- دفتر موقوفات ؛ دفتر ثبت و حساب و دخل و خرج موقوفه ها : شغل مشارالیه ...
-
موقوفات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِ.) جِ موقوفه .
-
جستوجو در متن
-
temporaries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موقوفات
-
حبائس
لغتنامه دهخدا
حبائس . [ ح َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حبیسة. موقوفات . || شترانی که از خانه بیرون نگذاشتندی بجهت نجابت آنها. (منتهی الارب ).
-
موقوفة
لغتنامه دهخدا
موقوفة. [ م َ ف َ ] (ع ص ) تأنیث موقوف . ایستاده کرده شده . بازداشته . (یادداشت مؤلف ). موقوفه . || ملک وقف شده . در راه خدا وقف شده . ج ، موقوفات .
-
ترنغای
لغتنامه دهخدا
ترنغای . [ ت ُ رُ ] (اِخ ) از امرای بزرگ غازان خان و یکی از معتمدانی است که وصول و ایصال موقوفات غازان خان را اداره میکرد. رجوع به تاریخ مغول اقبال ص 306 شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قطب الدین . برادر صدر جهان خواجه صدرالدین احمد خالدی زنجانی ، قاضی القضاة و متولی موقوفات بزمان ارغون خان . رجوع بحبط ج 2 ص 46 شود.
-
کمال الدین
لغتنامه دهخدا
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرحمن الرافعی . درزمان تکوداربن هلاکوخان سرپرست موقوفات تمامی متصرفات و ممالک وی بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 119).
-
اوقاف
لغتنامه دهخدا
اوقاف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وقف . (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (المنجد). رجوع به وقف شود. || موقوفات و چیزهایی که در راه خدا وقف کرده باشند. (منتهی الارب ). مالهائی که بر فقرا ومزارات وقف کرده باشند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).- سازما...
-
مباشرین
لغتنامه دهخدا
مباشرین . [ م ُ ش ِ ] (ع ص ، اِ) مردمان مباشرکار. (ناظم الاطباء). ج ِ مباشر. پیشکاران . عاملین . متصدیان : و هر یک از عمال و حکام و مباشرین مالیات دیوانی تأخیر در وجوه انفاذی خزانه ٔ عامره مینمودند. (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی چ 2 ص 29). و آنها بر چندی...
-
جامعالمرادیه
لغتنامه دهخدا
جامعالمرادیه . [ م ِ عُل ْ م ُ دی ی َ ] (اِخ ) مسجدی است در محلة المیدان در بغداد که حکمران وقت مرادپاشا آن را بنا کرد و بنام وی معروف شده است . تاریخ بناء آن 978 هَ.ق . است و ظاهراً مکان جامع جزء موقوفات بوده و مرادپاشا تغییری در آن داده و جامعی ساخ...
-
نان وقف
لغتنامه دهخدا
نان وقف . [ ن ِ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نانی که در راه خیرات دهند. (ناظم الاطباء) : آن را که سیرت خوش و سرّی است با خدابی نان وقف و کاسه ٔ دریوزه زاهد است . سعدی .|| نانی که موقوفات دیگران به دست آرند. معاشی که به طفیل موقوفه ای تأمین شود : یک...
-
گستو
لغتنامه دهخدا
گستو. [ گ ُ ] (اِخ ) فرسخی کمتر میانه ٔ شمال و مغرب فرگ است . نصف بیشتر قریه و مزرعه گستواز موقوفات مدرسه ٔ منصوریه ٔ شیراز است . در وقفنامه ها و فرامین سلاطین آن را حستویه فرگ از اعمال شبانکاره فارس نوشته اند. (فارسنامه ٔ ناصری بخش دوم ص 219).