مومساتلغتنامه دهخدامومسات . [ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مومسة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به مومسة شود.
مماشاتلغتنامه دهخدامماشات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) با کسی رفتن و همراهی کردن . (غیاث اللغات ). || مدارا. (ناظم الاطباء).- مماشات کردن ؛ همراهی کردن در رفتار با کسی .- || مدارا کردن . رجوع به مماشاة شود.
مومسةلغتنامه دهخدامومسة. [ م ِ س َ ] (ع ص ) زن تباهکار. ج ، مومسات ، موامیس . (منتهی الارب ، ماده ٔ وم س ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).