لغتنامه دهخدا
مؤمن . [ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) دامغانی . محمد مؤمن ، برادر حاجی محمدتقی بسمل . از گویندگان قرن یازدهم هجری قمری بود. از اوست :فرنگ زاده نگاهی بکن به مؤمن بیدل شوم فدای ستمخانه ای که کافرش است این .(از قاموس الاعلام ترکی ) (از فرهنگ سخنوران ).