مومرنگencaustic, encaustic paintingواژههای مصوب فرهنگستانفنی در نقاشی که سابقۀ آن به یونان باستان میرسد و در آن رنگماده (pigment) را با موم داغ مخلوط میکنند
موم رنگلغتنامه دهخداموم رنگ . [ رَ ] (ص مرکب ) به رنگ موم زرد. || موم گون . مانند موم نرم : نگه گرد جوشن گذاری خدنگ که آهن شدی پیش او موم رنگ .فردوسی .
اتومبیلرانی سرعتmotor racing, auto racing, automobile racing, car racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی برای خودروهای تقویتشده در مسیری ویژه یا ازپیشمشخصشده
موم رنگلغتنامه دهخداموم رنگ . [ رَ ] (ص مرکب ) به رنگ موم زرد. || موم گون . مانند موم نرم : نگه گرد جوشن گذاری خدنگ که آهن شدی پیش او موم رنگ .فردوسی .