مؤببلغتنامه دهخدامؤبب . [ م ُ ءَب ْ ب ِ ] (ع ص ) برآورنده ٔ آواز و فریادکننده . (از منتهی الارب ). بانگ برآورنده . (از اقرب الموارد). و رجوع به تأبیب شود.
مبوبلغتنامه دهخدامبوب . [ م ُب َوْ وَ ] (ع ص ) مُبَوَّبَة. باب کرده شده . (ناظم الاطباء). تبویب شده . باب باب شده . باب باب کرده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.