موقلونلغتنامه دهخداموقلون . (اِ) گیاهی که اکلیل الملک نیز گویند. (ناظم الاطباء). دارویی است که به تازی اکلیل الملک گویند. (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 373). اسپرک . موفلون . رجوع به اکلیل الملک و اسپرک و موفلون شود.
موکلانconstituency 2واژههای مصوب فرهنگستانکسانی که در یک حوزۀ انتخاباتی اقامت دارند و میتوانند به نامزدهای آن حوزه برای نمایندگی مجلس رأی دهند
ابن خیرانلغتنامه دهخداابن خیران . [ اِ ن ُ خ َ ] (اِخ ) ابوعلی حسین بن صالح . وفات 310 یا 320 هَ .ق . از فقهای شافعیه . بزمان مقتدر قضای بغداد بدو دادند و وزیر ابوالحسن علی بن عیسی برای قبول این منصب موکلین بدو گماشت و با اینهمه ا
نامه ٔ اعماللغتنامه دهخدانامه ٔ اعمال . [ م َ / م ِ ی ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کتاب کردار و افعال . (ناظم الاطباء). آنچه ملکین موکلین بر هر تن از آدمی نویسند از اعمال زشت و نیکو یوم الحساب را. (یادداشت مؤلف ) : چون قیر گشت نامه ٔ ا