مشرقاتلغتنامه دهخدامشرقات . [ م ُ رِ ] (ع ص ، اِ) چیزهای روشن . || کنایه از ستارگان . (آنندراج ). و رجوع به مُشرق شود.
مشارکاتلغتنامه دهخدامشارکات . [ م ُ رَ ] (ع اِ) ج ِ مشارکت : آنچه از ایشان و در ایشان واقع باشد از... مشارکات و آنچه بدین جهت تعلق دارد. (اوصاف الاشراف ص 35). و رجوع به مشارکت شود.
مشرکةلغتنامه دهخدامشرکة. [ م ُ رِ ک َ ] (ع ص ) مؤنث مشرک . ج ، مشرکات : و لامة مؤمنة خیر من مشرکةو لو اعجبتکم . (قرآن 221/2). و رجوع به مشرک شود.