مَّوْبِقاًفرهنگ واژگان قرآنمحل هلاكت - مهلكه (اسم مکان از ماده وبق است که مصدرش وبوق به معناي هلاکت است)
مابقالغتنامه دهخدامابقا. [ ب َ ] (ع اِ مرکب ) مابقی . آنچه از چیزی باقی مانده باشد. || بمعنی پس خورده نیز مستعمل است . (غیاث ). رجوع به مابقی شود.
مابقیلغتنامه دهخدامابقی . [ ب َ ] (ع اِ مرکب ) مانده . بقیه . برجای مانده . تتمه . آنچه برجایست . باقیمانده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : گروهی رااز آن شیران جنگی بکشت و مابقی را داد زنهار. فرخی .والا رضی دولت و زیبا کمال دین