لغتنامه دهخدا
دمچی . [ دُ ] (اِ مرکب ) (از: دم + چی ، پسوند نسبت ترکی ) به معنی پاردم است . قشقون . ثفر. (یادداشت مؤلف ). قوشقون و آن جزء از رخت اسب و استر و جز آن که از زیر دم عبور کرده و به زین متصل می گردد تا مانع از پیش آمدگی زین گردد. (ناظم الاطباء) (از لغت محلی شوشتر). این لغت ترکی