مکارملغتنامه دهخدامکارم . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مکرمة. (دهار). ج ِ مَکرُم و مَکرُمة. (منتهی الارب ). ج ِ مکرمة. (ناظم الاطباء). نوازشها و بزرگواریها واین جمع مکرمت است . (غیاث ) (آنندراج ). نوازشها و مکرمتها و بزرگیها. (ناظم الاطباء). نیکیها. خوبیها. بزرگواریها. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) <sp
مقرملغتنامه دهخدامقرم . [ م َ رَ ] (ع مص ) نخست گیاه خوردن گرفتن شتر یا به ضعف و سستی خوردن . قَرم . قُروم . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مقرملغتنامه دهخدامقرم . [ م ِ رَ ] (ع اِ) بسترآهنگ . ج ، مقارم . (مهذب الاسماء). پرده ٔ رنگین از پشم که در وی نقش و نگار باشد یا پرده ٔ تنک . مقرمة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مقرملغتنامه دهخدامقرم . [ م ُ رَ ] (ع ص ) شتر گرامی که بر وی بار نکنند و خوار ورام ننمایند و به جهت گشنی بدارند آن را یا بجهت آنکه فربه شود تا بکشند آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج )(از ناظم الاطباء). شتری که بر آن بار نکنند و رام ننمایند و فقط برای گشنی نگاه دارند. (از اقرب الموارد). شتر نر.
مکرملغتنامه دهخدامکرم . [ م َ رَ ] (ع مص ) کَرَم . کرامت . (ناظم الاطباء). رجوع به کرم و کرامت شود. || (ص ) رجل مکرم و مکرمة؛ مرد بخشنده و جوانمرد. ج ، مکارم . (از اقرب الموارد).
مکارمةلغتنامه دهخدامکارمة. [ م ُ رَ م َ ] (ع مص ) با کسی به کرم نورد کردن . (المصادر زوزنی ). نبرد کردن با کسی در جوانمردی . (آنندراج ). تقدم جستن بر کسی در کرم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). کارمه مکارمة فکرمه ؛ نبرد کرد با او در کرم و جوانمردی پس غالب آمد او را. (ناظم الاطباء).
متثفیلغتنامه دهخدامتثفی . [ م ُ ت َ ث َف ْ فی ] (ع ص ) بدرگی که کوتاهی کند به کسی از مکارم . (آنندراج ). بدنژادی که کوتاهی کند از مکارم . (ناظم الاطباء). و رجوع به تثفی شود.
ازوحلغتنامه دهخداازوح . [ اَ ] (ع ص ) سرکش . || تخلف کننده از مکارم . (منتهی الارب ). واپس ایستنده از چیزی .
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن عبدالواحدبن صباغ ، مکنی به ابومنصور. او راست : مکارم الاخلاق .
مکارمةلغتنامه دهخدامکارمة. [ م ُ رَ م َ ] (ع مص ) با کسی به کرم نورد کردن . (المصادر زوزنی ). نبرد کردن با کسی در جوانمردی . (آنندراج ). تقدم جستن بر کسی در کرم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). کارمه مکارمة فکرمه ؛ نبرد کرد با او در کرم و جوانمردی پس غالب آمد او را. (ناظم الاطباء).
ابوالمکارملغتنامه دهخداابوالمکارم . [ اَ بُل ْ م َ رِ ] (اِخ ) رکن الدین . رجوع به رکن الدین ... شود.
ابوالمکارملغتنامه دهخداابوالمکارم . [ اَ بُل ْ م َ رِ ] (اِخ ) (خواجه ...) رجوع به حبیب السیر چ طهران ج 2 ص 290 و 295 شود.
ابوالمکارملغتنامه دهخداابوالمکارم . [ اَ بُل ْ م َ رِ ] (اِخ ) (قاضی ...) اسعدبن الخطیر ممّاتی ابی سعید مهذب بن مینای نصرانی . کاتب و شاعر و ناظر دواوین در مصر و او سیرت صلاح الدین ایوبی و نیز کلیله و دمنه را نظم کرده است . وفات بسن شصت وشش سالگی به سال 606 هَ . ق