خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکتب دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مکتب دار
/maktabdār/
معنی
کسی که مکتب دارد و به کودکان خواندن و نوشتن یاد میدهد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکتب دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [منسوخ] maktabdār کسی که مکتب دارد و به کودکان خواندن و نوشتن یاد میدهد.
-
مکتب دار
لغتنامه دهخدا
مکتب دار. [ م َ ت َ ] (نف مرکب ) معلم . (آنندراج ). کسی که کودکان را خواندن و نوشتن و جز آن آموزد. (ناظم الاطباء).
-
مکتب دار
دیکشنری فارسی به عربی
مدير المدرسة
-
واژههای مشابه
-
مکتب اقتصاد آزاد
علوم اقتصادی
laissez-faire
-
مکتب مساوات، مساوات طلبي
علوم اقتصادی
egalitarianism
-
مکتب خانه
لغتنامه دهخدا
مکتب خانه . [ م َ ت َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جای آموزانیدن کودکان . (ناظم الاطباء). اگر چه عندالتحقیق این ترکیب غلط است چرا که لفظمکتب که صیغه ٔ اسم ظرف باشد به معنی جای کتابت ، حاجت به لفظ خانه ندارد ولی اوستادان به سبیل تجرید در شعر خود آورده اند. ...
-
مکتب گاه
لغتنامه دهخدا
مکتب گاه . [ م َ ت َ ] (اِ مرکب ) مکتب خانه و جای آموزانیدن کودکان . (ناظم الاطباء). مکتب خانه . (آنندراج ) (بهار عجم ) : چو غنچه سوی مکتب گاهم آهنگ بغل پر جزو دلتنگی به صدرنگ . حکیم زلالی (از آنندراج ).و رجوع به مکتب خانه شود.
-
Frankfurt School
مکتب فرانکفورت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] مکتبی در جامعهشناسی نومارکسی عمدتاً متأثر از اندیشههای فروید و وِبِر که در موسسۀ مطالعات اجتماعی فرانکفورت نُضج گرفت و نقد سرمایهداری پیشرفته و اقتصادگرایی (economism) و اثباتگرایی (positivism) سرلوحۀ فعالیتهای اعضای پرآوازۀ آن بود
-
مکتب خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) مدرسه ، مدرسه ای که در قدیم در آن خواندن و نوشتن و قرآن و اصول دین را آموزش می دادند.
-
مکتب عقیدتی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
school
-
مکتب علمی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
school
-
مکتب کهن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
old school
-
مکتب هنری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
school
-
مکتب التقاط
دیکشنری فارسی به عربی
الإنتقائية