اشابةلغتنامه دهخدااشابة.[ اُ ب َ ] (ع اِ) مردم بهم درآمیخته . (صراح ). مردم بهم آمیخته از هر جنس . (از منتهی الارب ). || مال مکسوبه ٔ مخلوط بحرام . ج ، اشائب . (منتهی الارب ).
خراجلغتنامه دهخداخراج . [ خ َ / خ ُ ] (ع اِ) باج . ج ، اخرجه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).- امثال :الخراج بالضمان ؛ این قول پیغمبر است و مقصود آن است که مکسوبه ٔ غلام برای مشتری است بدان جهت غ