لغتنامه دهخدا
مگل . [ م َ گ َ ] (اِ) وزغ . (فرهنگ رشیدی ). وزق و غوک باشد. (برهان ) (آنندراج ). غوک و قرباغه . (ناظم الاطباء). ضفدع . (بحر الجواهر). چغز. غوک . وزغ . بزغ . غنجموش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)« : فارسلنا علیهم » فروگشادیم و پیوستیم وریشان «الطوفان »