میانپارcentromereواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای از فامتن که رشتههای دوک در طی تقسیم یاختهای به آن متصل میشوند
تداخل میانپاریcentromere interferenceواژههای مصوب فرهنگستاناثر بازدارندگی میانپار بر وقوع چلیپا در نواحی فامتنی مجاور
فراکِشَند مِهین میانگینmean high-water springsواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین ارتفاع فراکِشَندها در مِهکِشَندهای یک مکان در طی یک دورۀ نوزدهساله
فروکِشَند مِهین میانگینmean low-water springsواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین ارتفاع فروکِشَندها در مِهکِشَندهای یک مکان در طی یک دورۀ نوزدهساله
همجوشی میانپاریcentric fusion, centromeric fusion, whole arm fusionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ابیراهی فامتنی بهصورت بههمپیوستن بازوهای بلند در فامتن کرانهمیان در ناحیۀ میانپار متـ . تراسپاری روبرتسونی Robertsonian translocation
تداخل میانپاریcentromere interferenceواژههای مصوب فرهنگستاناثر بازدارندگی میانپار بر وقوع چلیپا در نواحی فامتنی مجاور
همجوشی میانپاریcentric fusion, centromeric fusion, whole arm fusionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ابیراهی فامتنی بهصورت بههمپیوستن بازوهای بلند در فامتن کرانهمیان در ناحیۀ میانپار متـ . تراسپاری روبرتسونی Robertsonian translocation
فامتن بیمیانacentric chromosome, acentric fragmentواژههای مصوب فرهنگستانفامتنی بدون میانپار متـ . بیمیان acentric
فامتن چندمیانpolycentric chromosome, polycentromeric chromosome, holocentric chromosome, holocentricواژههای مصوب فرهنگستانفامتنی با چند میانپار متـ . چندمیان polycentric
فامتن دومیانdicentric chromosomeواژههای مصوب فرهنگستانفامتنی با دو میانپار متـ . دومیان dicentric
فامتن تکمیانmonocentric chromosomeواژههای مصوب فرهنگستانفامتنی با یک میانپار متـ . تکمیان monocentric
فامتن مرکزمیانmetacentric chromosomeواژههای مصوب فرهنگستانفامتنی که میانپار آن تقریباً در وسط قرار دارد متـ . مرکزمیان metacentric