میانپوشهintermediate coatواژههای مصوب فرهنگستانفیلم (film) یا پوشهای که در سامانۀ پوششی میان دو پوشه قرار گیرد
مأنوسةلغتنامه دهخدامأنوسة. [ م َءْ س َ ] (ع اِ) آتش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).
میانآساییdiapauseواژههای مصوب فرهنگستانحالت خودبهخودی خفتگی در یکی از مراحل رشد حشرات که در آن دگرگشت بدن برای تحمل شرایط نامطلوب محیط موقتاً کاهش مییابد
میانآسایی اجباریobligatory diapauseواژههای مصوب فرهنگستاننوعی میانآسایی که رخداد آن برای بقا الزامی است
سامانۀ پوششیcoating systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای متشکل از تعداد معینی پوشه که هریک به ترتیبی معین و با فاصلههای زمانی مناسب برای خشک و پخته شدن قرار میگیرند و معمولاً شامل یک آستری (primer) یک یا چند میانپوشه و یک روپوشه است