میدوزدگویش اصفهانی تکیه ای: vadarze طاری: vâɂadarza طامه ای: veɂedarze طرقی: vâɂadarza کشه ای: vâɂadarza نطنزی: vâɂadarza
مداجاتلغتنامه دهخدامداجات .[ م ُ ] (ع اِمص ) مداوات ملاینه . مصانعه . دشمنی پنهان . (یادداشت مؤلف ). مداجاة : شرعة ولا و شرب هواء ایشان از تغییر زمان و تکدیر حدثان و نوازغ مداجات و شوائب ممارات مبرا ماند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 197). می
چابک سخنلغتنامه دهخداچابک سخن . [ ب ُ س ُ خ َ ] (ص مرکب ) سخنور. ناطق .کسی که در سخن مضامین نیکو تواند آورد : به آن چابک سخن دشت بیاض شعر ارزانی که صد مضمون بهم از یک خدنگ خامه میدوزد.؟ (از آنندراج ).