میرزاقلمدانیلغتنامه دهخدامیرزاقلمدانی . [ ق َ ل َ ] (ص نسبی مرکب ) در تداول عامه بیسواد: میرزاقلمدانی است ؛ بیسواد است یا نویسنده ٔ بیسوادی است . (از امثال و حکم دهخدا).
میرزاقلمدانلغتنامه دهخدامیرزاقلمدان . [ ق َ ل َ ] (اِ مرکب ) در تداول عامه ، آدم لاغرو باریک و مردنی و پزوایی . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). || بی سواد. نویسنده ٔ بی سواد. (ازامثال و حکم دهخدا). و رجوع به میرزاقلمدانی شود.
میرزاقلمدانلغتنامه دهخدامیرزاقلمدان . [ ق َ ل َ ] (اِ مرکب ) در تداول عامه ، آدم لاغرو باریک و مردنی و پزوایی . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). || بی سواد. نویسنده ٔ بی سواد. (ازامثال و حکم دهخدا). و رجوع به میرزاقلمدانی شود.