لغتنامه دهخدا
مجانس . [ م ُ ن ِ ] (ع ص ) مانا به چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مشاکل . هم جنس . کسی یا چیزی که به دیگری ماند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : همچنان که اندر زر چیزی است نه مجانس او اندر طبع. (قراضه ٔ طبیعیات از فرهنگ فارسی معین ). سبب خشکی این