لغتنامه دهخدا
مزنر. [ م ُ زَن ْ ن َ ] (ع ص ) زناربسته . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || قسمی مروارید که گوئی او را کمری بر میان است و آن را به فارسی کمربست گویند. (الجماهر بیرونی ص 126). اللؤلؤ المزنر؛ مروارید مزنز. مروارید کمربست . (الجماهر بیرو