میللنگ بیشدامنهstroked crankshaftواژههای مصوب فرهنگستانمیللنگی که بهدلیل بزرگتر بودن بازوی لَنگ باعث افزایش دامنۀ جابهجایی پیستون در سیلندر میشود
میل لنگفرهنگ فارسی عمیدمیلهای در اتومبیل به شکل مارپیچ که بهواسطۀ حرکت دورانی آن که در اثر فشار دستۀ پیستون صورت میگیرد، اتومبیل به راه میافتد.
میل لنگفرهنگ فارسی معین(لَ) (اِمر.) میله ای است در موتور اتومبیل که ب ه روی دو محور حرکت می کند. دستة پیستون ها روی میل لنگ سوار است ، خاصیت این ابزار آن است که حرکت پیستون ها رادر حالت های مختلف تنظیم می کند.
میللنگcrankshaftواژههای مصوب فرهنگستانمحور اصلی موتورهای درونسوز که دارای یک یا چند لَنگ است و حرکت رفتوبرگشت پیستونها را به حرکت چرخشی تبدیل میکند
انگشتی میللنگcrankpinواژههای مصوب فرهنگستانبخش استوانهای هریک از لَنگهای میللنگ که ازطریق یاتاقان متحرک میللنگ به سر بزرگ دستهپیستون وصل میشود
میللنگcrankshaftواژههای مصوب فرهنگستانمحور اصلی موتورهای درونسوز که دارای یک یا چند لَنگ است و حرکت رفتوبرگشت پیستونها را به حرکت چرخشی تبدیل میکند
انگشتی میللنگcrankpinواژههای مصوب فرهنگستانبخش استوانهای هریک از لَنگهای میللنگ که ازطریق یاتاقان متحرک میللنگ به سر بزرگ دستهپیستون وصل میشود
چرختسمۀ میللنگcrankshaft pulley, harmonic balance wheel, driving pulleyواژههای مصوب فرهنگستانچرختسمهای که به سر پیشین میللنگ نصب میشود و اجزای مختلف موتور مانند پمپ آب و دینام و فرمان هیدرولیک را ازطریق تسمه به حرکت درمیآورد
چرخدندۀ میللنگcrankshaft gearواژههای مصوب فرهنگستانقطعۀ دندانهداری که به سر میللنگ نصب میشود و ازطریق تسمۀ زمانبندی چرخدندۀ میلبادامک را به حرکت درمیآورد
چرخزنجیر میللنگcrankshaft sprocket,camshaft drive sprocketواژههای مصوب فرهنگستانچرخزنجیری که به سر میللنگ نصب میشود و ازطریق زنجیر زمانبندی میلبادامک را به حرکت درمیآورد