میناسرشتلغتنامه دهخدامیناسرشت . [ س ِرِ ] (ص مرکب ) سرشته و عجین شده با مینا. || سبزرنگ (به مناسبت لون و رنگ مینا) : نهاده بر آن فرش میناسرشت یکی لوح یاقوت مینانوشت . نظامی (اقبالنامه چ وحید ص 183).||
مینوسرشتلغتنامه دهخدامینوسرشت . [ س ِ رِ ] (ص مرکب ) که سرشتی مانند مینو دارد. که طبیعتی مانند بهشت دارد. دارای سرشت و طبیعت بهشت . دارای خلقت بهشت . توسعاً به معنی زیبا و خرم : درآمد به آن شهر مینوسرشت که ترکانش خوانند لنگر بهشت . نظامی .
مینانوشتلغتنامه دهخدامینانوشت . [ ن ِ وِ] (ن مف مرکب ) نوشته شده با مینا. نوشته شده با خط سبز. (از حاشیه ٔ اقبالنامه چ وحید ص 183) : نهاده بر آن فرش میناسرشت یکی لوح یاقوت مینانوشت .نظامی (اقبالنامه ).