لغتنامه دهخدا
عمار. [ ع َ ] (ع مص ) تحیت و تهنیت گفتن . (از متن اللغة). رجوع به عَمارة و عِمارة شود. || دیر ماندن و دیر زیستن . (ازناظم الاطباء). رجوع به عَمر و عُمر و عَمارة شود. || (اِ) آس را گویند که درخت مورد باشد. و بعضی گویند «غار» است ، و آن گیاهی که چون بسوزند بوی خوش کند. (برهان ق