نبراسلغتنامه دهخدانبراس . [ ن ِ ] (ع اِ) چراغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مصباح . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). ج ، نباریس . || سرنیزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سنان . (از اقرب الموارد). سنان عریض . (از معجم متن اللغة). || شیر. (اقرب الموارد)
نبراسفرهنگ فارسی معین(نِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - چراغ ، مصباح . 2 - سر نیزه ، سنان . 3 - شیر، اسد. 4 - دلیر، بی باک .
نابرازندهدیکشنری فارسی به انگلیسیawkwardly, beneath, improper, inappropriate, incorrect, unseemly, unsuitable, unworthy
نابرازندهدیکشنری فارسی به انگلیسیawkwardly, beneath, improper, inappropriate, incorrect, unseemly, unsuitable, unworthy