نادلپسندلغتنامه دهخدانادلپسند. [ دِ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) که پسند دل نباشد. که دل آن را نپسندد. نادلپذیر. نامطبوع : سهی سرو ترا بالا بلند است ببالاتر شدن نادلپسند است . نظامی .جهان گرچه زیر کمند آمدش نکرد آنچه نادلپسند آمدش .
نامطبوعفرهنگ مترادف و متضادناپسند، ناخوشایند، نادلپذیر، نادلپسند، نادلچسب، نادلنشین، نفرتانگیز ≠ مطبوع
نادلچسبلغتنامه دهخدانادلچسب . [ دِ چ َ ] (نف مرکب ) ناپسند. (ناظم الاطباء). ناخوشایند. نادلپذیر. نادلپسند.
نچسبلغتنامه دهخدانچسب . [ ن َچ َ ] (نف ) ناچسب . ناچسبنده . که نمی چسبد. || نادلپسند. نادلنشین . || سمج . مُصِرّ.
نکوهیدهفرهنگ مترادف و متضادبد، ذمیمه، زشت، مذموم، مطرود، مکروه، ناپسندیده، نادلپسند، ناستوده، نامقبول ≠ ستوده