نادوشیدهلغتنامه دهخدانادوشیده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ندوشیده . دوشیده نشده . مقابل دوشیده . رجوع به دوشیده شود.
ندوشیدهلغتنامه دهخداندوشیده . [ ن َ شی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نادوشیده . دوشیده ناشده . مقابل دوشیده . رجوع به دوشیده شود.
صریلغتنامه دهخداصری . [ ص ُرْ را ] (ع ص ) ناقه و مانند آن که آن را نادوشیده باشند تا شیر در پستان وی جمع شود و بزرگ پستان و پرشیر نماید. (منتهی الارب ).
صراةلغتنامه دهخداصراة. [ ص َ ] (ع ص ) ناقه ای است که آن را نادوشیده باشند تا بزرگ پستان و پرشیر نماید. (منتهی الارب ). || نطفةٌصراة؛ نطفه ٔ محبوس و بازداشته شده . (منتهی الارب ).