نارنجیلغتنامه دهخدانارنجی . [ رَ / رِ ] (ص نسبی ) هر چیزی که به رنگ پوست نارنج باشد.(ناظم الاطباء). زرد که کمی به سرخی زند. زرد مایل به سرخی . به رنگ پوست نارنج از برون سوی : آنکه بر پیر کند موزه ٔ نارنجی عیب تا نکرده ست به پا بر
نارنجیاتلغتنامه دهخدانارنجیات . [ رَ جی یا ] (معرب ، اِ) نیرنجات . (دزی ). صاحب نخبةالدهر آرد: واستنبطوا العزائم والدخن والشعبذه والنارنجیات و کانوا کلهم صابیة یعبدون الکواکب و الاصنام .(نخبة الدهر ص 267). رجوع به نیرنجات و نیرنگ شود.
نارنجیلغتنامه دهخدانارنجی . [ رَ / رِ ] (ص نسبی ) هر چیزی که به رنگ پوست نارنج باشد.(ناظم الاطباء). زرد که کمی به سرخی زند. زرد مایل به سرخی . به رنگ پوست نارنج از برون سوی : آنکه بر پیر کند موزه ٔ نارنجی عیب تا نکرده ست به پا بر