لایهنگاری لایههای وارونه،لایهنگاری وارونهreverse stratigraphy, inverted stratigraphyواژههای مصوب فرهنگستانبررسی نحوة قرار گرفتن لایههای قدیمیتر برروی لایههای جدیدتر براثر حوادث طبیعی مانند لغزش زمین و جریان یافتن یخرودها یا فعالیتهای انسان
چناریلغتنامه دهخداچناری . [ چ ِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: محلی است متعلق به قاینات که بایر میباشد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 274).
چناریلغتنامه دهخداچناری . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین شهرستان نهاوند که در 12 هزارگزی جنوب باختری شهر و 3 هزارگزی کیان واقع است و 45 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span
چناریلغتنامه دهخداچناری .[ چ ِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: دهکده ای است از روستاهای نهاوند که در سه فرسخی مغرب شهر در پایین کوهر متصل به کوه کرد واقع است . این آبادی پنج شش چشمه ٔ کوچک دارد که جملگی آنها بقدر نیم سنگ آب میدهند. اراضی این محل که بیشترش دیم کاری است استعداد بیست جفت گاو ز
ناریتلغتنامه دهخداناریت . [ری ی َ ] (از ع ، مص جعلی ، اِمص ) مأخوذ از تازی ، خشمگینی و غضبناکی . آتشین مزاجی . تندی . (ناظم الاطباء).
ناریلغتنامه دهخداناری . (اِ) جن و پری . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || (ص نسبی ) منسوب به آتش . آتشی . (ناظم الاطباء) : بیمار بد این ملکت زاو دور طبیب اوآشفته شده طبعش هم مائی و هم ناری . منوچهری .چون باز خاک تیره شود خاکی ناچار
ناریلغتنامه دهخداناری . (اِ) جامه ٔ پوشیدنی . (برهان ) (آنندراج ) (رشیدی ) (شمس اللغات ) (انجمن آرا) (جهانگیری ) (نظام ) (ناظم الاطباء) . لباس . (شعوری ).