ناشایستهسالاریimmeritocracyواژههای مصوب فرهنگستاننظامی سیاسی یا دیوانی که در آن افراد نالایق زمام امور را در دست دارند
ناشایستهلغتنامه دهخداناشایسته . [ ی ِ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) نالایق . (آنندراج ). نامناسب . نالایق . آنکه سزاوار و مستحق نباشد. (ناظم الاطباء). که شایسته و لایق ودرخور نیست . || ناخلف . نااهل . ناسزاوار : گفت کار این پادشاهی دریاب و ضایع مک
ناشایستهدیکشنری فارسی به انگلیسیbelow, ill-considered, ill-suited, improper, inadequate, inappropriate, incongruous, incorrect, indecent, misdeed, naughty, unfit, unseemly, unsuitable, unworthy
ناشایستهفرهنگ مترادف و متضاد۱. ناشایست ۲. بیکفایت، ناسزاوار، نالایق، غیرمستحق ۳. ناپسند، نادرست، ناروا، نامتناسب، نامعقول، نامقبول، ناهموار ≠ شایسته