خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناقل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناقل
/nāqel/
معنی
۱. نقلکننده؛ روایتکننده.
۲. جابهجاکننده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. راوی، مورخ، نقال
۲. ساری، منتقلکننده
۳. حامل
دیکشنری
transmitter, vector
-
جستوجوی دقیق
-
ناقل
واژگان مترادف و متضاد
۱. راوی، مورخ، نقال ۲. ساری، منتقلکننده ۳. حامل
-
ناقل
لغتنامه دهخدا
ناقل . [ ق ِ ] (اِخ ) ابن عبید. محدث است . (منتهی الارب ).
-
ناقل
لغتنامه دهخدا
ناقل . [ ق ِ ] (ع ص ) برنده ٔ چیزی از جائی به جائی . (فرهنگ نظام ). از جائی به جائی برنده . (آنندراج ). آنکه چیزی را از جائی به جائی می برد. برنده و بردارنده و حمل کننده و کسی که چیزی را از جائی به جائی می برد. (ناظم الاطباء). از جائی به جائی برنده ....
-
ناقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: نَقَلَة] nāqel ۱. نقلکننده؛ روایتکننده.۲. جابهجاکننده.
-
vector
ناقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] اندامگانی زنده نظیر بندپا که بیماری را از فردی به فرد دیگر منتقل میکند
-
ناقل
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - حمل کننده ، جابه جا کننده . 2 - نقل کننده ، روایت کننده ، 3- انتقال دهنده .
-
ناقل
دیکشنری فارسی به انگلیسی
transmitter, vector
-
ناقل
دیکشنری عربی به فارسی
برنامه , حامل ميکرب , دستگاه کارير , حامل
-
ناقل
دیکشنری فارسی به عربی
عربة
-
واژههای مشابه
-
straw line/ strawline
بافۀ ناقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافۀ سبکی که برای تغییر دادن محل سایر بافهها یا جعبهقرقرهها به کار میرود متـ . کابل ناقل
-
transfer RNA
رِنای ناقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] مولکول کوچک رِنا که دارای یک پادرمزه است و رمزۀ ویژهای را در رِنای پیک شناسایی میکند و از یک انتها با اتصال به یک آمینواسید خاص آن را به زنجیرۀ پلیپپتیدی درحالساخت اضافه میکند اختـ . رِنان tRNA
-
کابل ناقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← بافۀ ناقل
-
expression vector, expression cloning vector, transcription vector
ناقل بیانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] حامل تاگسازی که بیان پروتئینی ژن درجشده را هدایت میکند
-
DNA vector
ناقل دِنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] هرگونه ساختار دِنایی، مانند ژنگان ویروسها، که بتواند اطلاعات ژنی را از یک یاخته به یاختۀ دیگر منتقل کند