نیلپرلغتنامه دهخدانیلپر. [ ل ُ پ َ ](اِ) نیلوفر. (برهان قاطع) (جهانگیری ) : بر کنار جوی بر سبزه کبودی جای جای چون نشانده بر پرنده سبزه عمداً نیلپر. قطران (از رشیدی و انجمن آرا).|| بعضی گل کبودی را گویند که بیاره ٔآن بر درخت پیچیده ب
نالرزاندنیلغتنامه دهخدانالرزاندنی . [ ل َ دَ ] (ص لیاقت ) که قابل لرزاندن نیست . که نتوان آن را به لرزه درآورد. که ثابت و استوار و تکان ناخوردنی است .
نالرزاندنیلغتنامه دهخدانالرزاندنی . [ ل َ دَ ] (ص لیاقت ) که قابل لرزاندن نیست . که نتوان آن را به لرزه درآورد. که ثابت و استوار و تکان ناخوردنی است .