نامورةلغتنامه دهخدانامورة. [ رَ ] (ع اِ)دام گرگ . نامرة. (منتهی الارب ). چنگکی آهنین که صیادقطعات گوشت بدان آویزد شکار گرگ را. (از المنجد).
ناموریلغتنامه دهخداناموری . [ نام ْ وَ ] (حامص مرکب ) اشتهار. آوازه . شهرت داشتن . معروف و مشهور بودن . || نیکنامی . آبرو. عزت . (ناظم الاطباء). سرافرازی .
ناموریدیکشنری فارسی به انگلیسیcelebrity, éclat, fame, honor, laurels, name, nobility, prestige, publicity
نامرةلغتنامه دهخدانامرة. [ م ِ رَ ] (ع اِ) دام که در آن گوسپندرا بسته گرگ شکار کنند یا آهنی است چنگال دار که در آن گوشت پاره پاره کشیده گرگ شکار نمایند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): نامرة و نامورة؛ چنگکی آهنین که گوشت بدان آویزند شکار گرگ را. (از المنجد).
نماریلغتنامه دهخدانماری . [ ن َ ] (اِ) سیاه دارای خطهای سپید. (ناظم الاطباء). نقاط و خطوط سیه و سفید. (فرهنگ خطی ). || جایی که در آن گوسپندان را از آسیب گرگ حفظ کرده محصورمی نمایند. (ناظم الاطباء). جاهائی که برای صید گرگ سازند و گوسفندان در آن بندند. (فرهنگ خطی ). در فرهنگ های دیگر دیده نشد. و
نمرةلغتنامه دهخدانمرة. [ ن َ م ِ رَ ] (ع اِ) ابرپاره ٔ خرد. (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). ج ، نَمِر. || نوعی ازچادر یمانی . (منتهی الارب ). حبرة. (اقرب الموارد). || شمله ای که در آن خطوط سیاه و سفید باشد.(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نوعی از چادر پشمین که اعراب پوشند. (منتهی الار